۱۳۹۶ بهمن ۱۲, پنجشنبه

جریان شر در عالم

مجید نواندیش : اما کمی درباره نیروهای شر توضیح دهم. واقعیت این است که اجنه قیاس می کنند. تصمیم به نافرمانی و شرارت می گیرند. خداوند قبول می کند. اگر قبول نکند آنها قدرت و نیرویی پیدا نمی کنند. بواقع نیروهای خیر و شر تا حدی سعی می کنند fair play برای امتحان بشر، برای سازندگی بشر، برای رشد و تعالی انسان بازی کنند. هدف این بود اما نیروهای شر این را نمی دانستند.  این که سیستم بسته است را نمی دانستند. اما نیروهای خیر در قدرت هایشان تا حدی نیروهای شر را شریک می گردانند.
آیه 62 سوره اسراء دقت کنید شیطان به پروردگار می گوید:
[سپس] گفت به من بگو اين كسى را كه بر من برترى دادى [براى چه بود] اگر تا روز قيامت مهلتم دهى قطعا فرزندانش را جز اندكى [از آنها] ريشه‏كن خواهم كرد«62»
فرمود برو كه هر كس از آنان تو را پيروى كند مسلما جهنم سزايتان خواهد بود كه كيفرى تمام است«63»
و از ايشان هر كه را توانستى با آواى خود تحريك كن و با سواران و پيادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شركت كن و به ايشان وعده بده و شيطان جز فريب به آنها وعده نمى‏دهد«64»

دقت کنید پروردگار خود اجازه می دهد. قبول می کنند. اما مشروط. شیطان تا روز قیامت مهلت می خواهد. اما خداوند می فرماید: بنابر تصریح آیات قرآن خداوند این مهلت را به او می‌دهد: «قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ إِلى‏ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» (سوره حجر 37، 38)

بده و بستان می کنند. نیروهای شر درخواستی می کنند شرط و عملی که برای استجابت باید انجام دهند گفته می شود، از شری که باید دست بردارند و کوتاه کنند مثلا چیزی می دهند، وقتی Deal را قبول کردند. خداوند عقوبت و مجازات پیمان شکنی را به آنان می گوید که معمولا هم مورد اعتراض نیروهای شر قرار می گیرد. اما دیگر Deal را قبول کرده اند. . دلیل اینکه بعد بهشان گفته می شود این است که مختارند. شرط عقاب اختیار داشتن است. جالب است بدانید شاید عقوبت ، عملی زشت و قبیح باشد که باید انجام دهند، مثلا چونان حیوانات عمل کنند. چیزی که دوست نداشته باشند و برایشان خیر هم ندارد اتفاقا بیشتر آلوده و کثیفشان می کند.
وقتی کار به جای خطرناکی برسد. بعضی وقتها وعده عذاب می دهند. دیگر از شرارت و کثافتکاری دست بر ندارند و اوضاع خراب شود. وعده عذاب می دهند. در عذاب تر و خشک مردم می سوزند. گلچینی نیست. همه می سوزند. عذاب می تواند بصورت غیبی انجام شود شاید چون گذشته، می تواند توسط خود انسان های دیگر صورت بگیرد. هر دو حالتش ممکن است.  اما نترسند، باز هم به شرارت ادامه دهند، در خوشی خود غرق باشند و ادامه دهند. بگویند حالا یک امتحان کوچولو. حالا چک کنیم، چک و چانه بزنند، ناامید از رحمت خداوند باشند و برای عذاب نشدن مدام چانه بزنند، آنوقت برای آنان مهلت تعیین می شود. تاریخ تعیین می شود.
هدف ساخت انسان ، ساخت انسان کامل بوده است. اول کمک و امداد غیبی نیروهای خیر بسیار زیاد بوده است. اینطور لازم بوده است. بعد همینطور این امداد و کمک کمتر شده است. پیامبر اسلام حضرت محمد فقط به روش انسانی مجبور بود در بسط و توسعه حق بکوشد. معجزه آشکاری نداشت. اما همینطور که به هدف ساخت انسان نزدیکتر می شده اند. برای شرها محدودیت ها بیشتر می شده است. چون دیگر هدف نزدیکتر می شده است. اما از آن طرف دست غیبی کمک نیروهای خیر و امکانات کمتر می شده است. نیروهای شر را در زمان پیامبر اسلام از دسترسی به آسمان های ششم و ... باز داشتند. تعدادشان کمتر شد و تعدادی ایمان آوردند.  در عوض مددهای نیروهای غیبی هم به انسان ها کمتر می شود. دسترسی اشان به فهم آینده اتفاقات آینده و ... کمتر شد.
مثلا درباره خود من، دیگر چشم سوم ندارم. در دسترسی و وحی به من نیروهای خیر و شر هر دو شراکت دارند. یک موقع اینها می آیند موقع بعد آنها می آیند. بدل می زنند ، حیله گری، مکاری، فریبکاری می کنند. البته من فقط یه بنده خدا هستم. یک انسان معمولی با روح معمولی هستم. نه دارای ظرفیت های بالای روحی پیامبران و ائمه می باشم.

می گویند روزهای سعد و نحس همین ها هستند، زمانی از  آن ما، زمانی آن آنها، fairplay، مکانی از آن ما، مکانی از آن آنها.
مثلا دستشویی مکان جریان شر، احتمالا حمام علی الخصوص مکان جریان خیر می باشد. دستور ورود با پای چپ خروج با پای راست، هیچ فایده ای برای انسان ندارد. هدف این بوده است که تشخیص دهند، دستشویی محل جریان شر می باشد.


سیستم بسته است چون شر را با شر می توان پاسخ داد، شر را با خیر هم می توان پاسخ داد ، اما خیر را فقط با خیر می توان پاسخ داد. آنانکه منطق ریاضی بدانند، متوجه می شوند که این سیستم بسته است و پیروزی فقط از آن خیر خواهد بود. در سوره اسراء 81 داریم:
وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا ﴿۸۱

و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است«81»

مردم همه لطف است. ناامیدی از رحمت خداوند، قنوط کردن امید از رحمت خداوند بزرگترین گناه کبیره است. هر چقدر گناه کرده اید، هر چقدر اشتباه کرده اید ، باید بدانید بزرگترین گناه کبیره و اول گناه کبیره ناامیدی از رحمت خداوند است. جهنم لطف است. پاک می کند و آمادگی بهشت رفتن را فراهم می کند. تلخ است اما دیگر لازم است بخاطر اعمال خود شما.  همه اش لطف است و لطف است و لطف است و سودمند برای خود ما.

پاسخ به شبهات (2)

مجید نواندیش : محمد آدم خوبی بوده حتی با دشمنانش هم مهربون بوده ما [فرشتگان احتمالا] گفته ایم اشداء علی الکفار باش.
درباره خشونت های ذکر شده من منکر همه آنها نیستم. اما واقعیت این است که تاریخ نویسان بعد از پیامبر برای توجیه اعمال خلفا و علی الخصوص عمر در زمینه حمله به کشورهای دیگر، به غلو و زیاده گویی و داستان سرایی در این زمینه هم پرداخته اند.

روح اعراب آن موقع خشن بوده است و در مقابل خشونت تسلیم می شدند و مطیع می شدند. برای همین است که قران را خشیت نامه و مثنوی مولوی را طرب نامه گفته اند.

 اما شبهات فراوانی که درباره آیات قتال در قران وارد می شود که اخیرا توسط زئوس هم ویدیویی درباره آن منتشر شده است. باید بدانید که قران در اصل یک کلام شفاهی بوده است. بعد در عصر خلفا تبدیل به کتاب شده است.  در یک کلام شفاهی علم هرمنوتیک باید رعایت شود. اگر گفته می شود کافران، باید دید در آن زمان منظور چه کسانی بودند. اطلاق عام نیست. اطلاق خاص بوده است و کافران مکه که به جنگ و دشمنی با پیامبر برخواسته بودند منظور می باشد.  آیات قتال مخاطبش کافران مکه می باشد. نه همه کافران امروز این دنیا!

پیامبران و ائمه همه اشتباهات شخصی داشته اند. اما شیاطین باعث افشا این اشتباهات شخصی و بزرگنمایی و غلو آنان شدند. لذا یکی از وظایف پیامبر اسلام پیراستن پیامبران گذشته ازین اشتباهات شخصی بود. ائمه این مسیر را ادامه دادند و برای خود تقدس نمایی نمودند. البته دروغی نگفته اند اما معانی و فضیلت هایی که برای خود گفته اند در مجاز و کنایه هست واقعا. خطا کردند. بخشی ازین خطا دلیل داشته است. یک انسان وقتی میخواهد مورد توجه قرار بگیرد لاتی می کند. وقتی میخواهد نگاه ها را به خود جلب کند، دیگران به او توجه کنند. ائمه ما در موضع ضعف قرار داشتند. در مجاز کنایه غلو کردند تقدس نمایی نمایند تا افراد بیشتری را هدایت کنند. اما بخشی هم خطا بوده است و باعث بت سازی از آنها شده است. اما هیچکدام قصد و نیت سبیل الشیطان و صدوا عن سبیل الله شدن نداشته اند. مجاهد راه حق بودند. امیر المومنین با غلو کنندگان در حقش به شدت برخورد می کرده است. غلو در ائمه تا بعد از امام حسین علیه السلام نبوده است. آنجا سعی در خلافت، شهادت بوده است. اما بعد از آن روش کار عوض گردید.

[فرشتگان احتمالا] می گویند میزان مجازات هم پیامبر محمد تعیین کرده است و امری است که مربوط به خود انسان ها است و فرشتگان در این باره دخالتی نمی کنند. علی الظاهر هم واقعا همینطور است. دیه قصاص 100 راس شتر، را ابوطالب در زمان قبل از اسلام تعیین کرده بود و همان هم برای اسلام اعلام گردید. ملائکه جرم را می گویند. اما خود پیامبر میزان مجازات را تعیین کرده است. 

یا درباره قصاص، [فرشته احتمالا] می گوید نظر ما این است که چشم در برابر چشم نه بیشتر نه کمتر، سزای قتل مرگ قاتل است. اما [فرشته احتمالا] می گوید ما چون خودمان مرتکب جرمی مشابه این نمی شویم، در این باره خیلی وارد نیستیم. ما فقط نظرمان را می گوییم. بطور کلی درباره این مورد و مورد بالایی تصمیم گیرنده اصلی خود انسان ها باید باشند. [فرشته] می گوید ما با مهربانی با مجرمین مخالف هستیم.


درباره چند همسری [فرشتگان احتمالا] می گویند، بنظر ما مرد حق دارد با چند نفر باشد، زن اما از نظر احساسی فقط به یک نفر می تواند تعلق خاطر داشته باشد برای همین با یک نفر فقط باید باشد. می گویند تو ناراحتی می خواهی فقط با یکی باش خوب باش. اما می گویند امروزه همه 100% دیگر فقط با یک نفر توانایی دارند که باشند. در گذشته اینطور نبود. می گویند البته ما در این باره و احساس زن ها بدلیل غیر مادی بودن خیلی وارد نیستیم. ولی برای خودمان حق نظر دادن قائل هستیم و نظر می دهیم.

داستان آدم و حوا ساخته جبراییل می باشد و مفید و آموزنده برای همه موجودات می باشد.



تغییرات دین اسلام (2)

مجید نواندیش : حجاب ساقط است اما رعایت عفت نه.
اما بدانید حکمت حجاب از نظر من این است که
سر مطلب در گذشته و کشورهای سنتی همچون ایران و کشورهای اطراف، مردان دارای اخلاق نیک، دارای روح پاکتر، بصورت ناخودآگاه از زنان عفیف تر و پوشیده تر نسبت به دیگر زنان بیشتر خوششان می آید.  در عوض مردان دارای سیرت زشت از زنان بی بند و بارتر بیشتر خوششان می آید. لذا زنان عفیف تر و پوشیده تر شانس پیدا کردن یک همسر بهتر و دارای اخلاق و سیرت بهتر را بیشتر پیدا می کنند.

ملائکه میگویند در گذشته تنوع پوشش نبوده است. مردم همه یه جور لباس می پوشیدند. الان تنوع پوشش بوجود آمده و آنچه ما می خواستیم خود محقق شده است و لذا دیگر نیازی به حجاب نیست
درباره حجاب می گویند، ما اعتقاد داریم زنان پاکدامن آنانکه می خواهند با عفت زندگی کنند و آنانکه می خواهند راحت باشند باید نشانه تفکیک و تشخیصی داشته باشند. یا باید زنان ناپاکدامن به صورتی مشخص شوند یا زنان پاکدامن، می گوید ما در دین برای زنان غیرپاکدامن دستوری نمی توانستیم بدهیم. برای همین حجاب را برای زنان پاکدامن بعنوان نشانه ای مشخص کردیم. این اعتقاد فرشتگان است. مردم باید بدانند این اعتقاد ماست. شاید خطا و اشتباه باشد. اما این اعتقاد ماست که به پیامبران منتقل کرده ایم. در آیه 59 سوره احزاب آمده است:
یا أَیهَا النَّبِی قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَٰلِكَ أَدْنَیٰ أَن یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحیمًا ﴿۵۹ 

ترجمهای پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوشش‌های خود را بر خود فروتر گیرند. این برای آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیكتر است، و خدا آمرزنده مهربان است.

انسان میخواهد دماغش را تمیز کند، راست دست ها عموما با دست چپ انجام می دهند. مدفوع و خود را بخواهند تمیز کنند با دست چپ می کنند. این دلیل تقدم دست راست به دست چپ می باشد.
حکم جدیدی صادر می شود، بهتر است چپ دست ها وضو، غسل و .... را بر عکس انجام دهند. یعنی اول دست یا سمت چپ بعد دست یا سمت راست. مختارند البته باز هم. برایشان بهتر است، بماند چرا؟