اول:
ارکان دین در همه ادیان بر چهار دسته اند: امساک (رابطه خود با خود) همچون روزه،
عفت و ...، انصاف (عدالت رفتاری با دیگران)، انفاق (رحمت رفتاری با دیگران) و ذکر
به معنای یادآوری (رابطه با خدا)
دوم: عفت
جزء امساک و دین الهی است. نسخ پذیر و ابطال پذیر هم نیست. به انسان توانایی کنترل
امیال حیوانی بر خلاف حیوانات داده شده است. بخاطر این توانایی وظیفه و تکلیف
یادگیری کنترل امیال حیوانی هم بر عهده انسان گذاشته شده است. پروردگار نمی خواهد
انسان ها همچون حیوان ها بر اساس غریزه و میل عمل کنند.
سوم: عفت
یعنی ادمی خویشتن دار باشد البته محرک دیگران هم نباشد. یک مفهوم آن عدم انگشت نما
نشدن در میان خلق می باشد. عفت یک صفت است. طیف دارد. مقدار مطلق صفر و یکی نیست.
پارامترهای کنترل کننده عفت دو چیز است. اولا در دین عسر و حرج یا تکلف و به سختی
افتادن نداریم. (این یکی از اصول بنیادی دین است). تکلف چیست؟ در رابطه با خود شخص
تعریف می شود. برای هر کس متفاوت است. میزان سختی است که انسان قلبا از دین احساس
انزجار و بدی کند. مثلا من دو خواهر می شناسم. پدر و مادرشان اختیار را به خودشان
گذاشته اند. یکی چادر را انتخاب کرده است. یکی مانتو را. هیچکدام هم از این نظر در
تکلف و سختی نیستند. با سلیقه خودشان انتخاب کرده اند. پارامتر دیگر هم حفظ عفت و
عدم تبرج و تظاهر می باشد که این هم توسط خود شخص مشخص می شود و می فهمد که کی
دارد مثلا برای مردان تبرج می کند.
چهارم:
ما دارای یک حد آزادی پایین برای حجاب بصورت عرفی می باشیم. تقریبا در تمامی ممالک
لیبرال بجز معدودی، محدودیت هایی برای حجاب عرفی و میزان آزادی در برهنگی وجود
دارد. این محدودیت عرفی باید از طریق همان عرف و ساز و کار دموکراسی مشخص و تعیین
گردد. مثلا یک زمانی در آمریکا مایوهای شنا باید مثلا تا سر ران می بوده است نه
کمتر. فرهنگ بطور کلی قابل تزریق کردن از بیرون نیست. توسط هویت خود جامعه و در
دیالکتیک میان عناصر مختلف جامعه مشخص می شود. همچنین دارای حرکت می باشد و به
مرور زمان هم می تواند تغییر کند.
پنجم:
ما با پورنوگرافی، عریانی و ... کاملا مخالف هستیم. آن را پرخوری در غریزه
قدرتمندی که بشر دارد می دانیم که این غریزه قدرتمند احتیاط به تحریک دوباره
ندارد.
پنجم:
آیا در میزان رعایت عفت برابری و مساوات بین مردان و زنان باید وجود داشته باشد؟
یک متخصص امور زناشویی خارجی که اتفاقا خیلی هم بی پروا بود، از نظر تاریخی می گفت
که تشکیل خانواده در حیوانات و انسان در فرگشت برای تولید نسل انجام می شده است.
وی می گفت از زمانی که از نظر فرگشتی انسان بر روی دو پا ایستاد، زن ها به دلیل
استفاده از دست ها برای بچه داری، نیازمند حفظ شوهر در کنار خود و بواقع تحکیم
خانواده برای رفع نیازهایشان شدند. بطور عموم هم نگاه کنید، مردان تنوع طلب تر از
بانوان می باشند. اما بانوان اون مطلوب و مقصود واقعی اشان تشکیل یک خانواده
پایدار، حفظ کیان خانواده و ... می باشد. یعنی بانوان میل بیشتری به تشکیل یک
خانواده پایدار، حفظ کیان خانواده نسبت به مردان بطور کلی دارند. بعلاوه از طرف
دیگر بانوان عنصر زیبایی شناختی محسوب شده و بواقع نقش بیشتری در تحریک میل جنسی
عهده دارند که تهدید کننده بنیان خانواده می تواند باشد. بنظر بنده، بدلیل داشتن
میل بیشتر در حفظ خانواده، همچنین داشتن نقش بیشتر، لازم است که در وظیفه و تکلیف
حفظ عفت نقش بیشتری نسبت به مردان داشته باشند. برای هر زیبارویی در این عالم
همواره مثالی بالاتر از او هم وجود دارد.
ششم:
بررسی سیر تاریخی نشان می دهد که بطور کلی عدم امکان تشخیص پدر فرزند در گذشته قبل
از عصر ژنتیک ، در بسیاری از جوامع حتی جوامع اروپایی و ... سعی بیشتر در کنترل و
در خانه نگهداشتن و حفظ حجاب زنان وجود داشته است. سختگیری بیشتری وجود داشته است.
بعد از کشف ژنتیک و امکان تشخیص پدر فرزند، در جوامع غربی این کنترل گری کاهش یافت
و منجر به وضعیت امروزی گردید. از این سیر تاریخی شاید بتوان به یک سیر ارتقایی
احکام بعد از عصر ژنتیک رسید.
هفتم:
محققانی چون آقایان احمد قابل و ترکاشوند مورّخانه و فقیهانه
نشان داده اند که پوشاندن موی سر گویا وجوب شرعی ندارد. دقت کنید آقای احمد قابل
یک مجتهد عقل گرا بوده است.